چگونه با کودک ترسو برخورد کنیم؟
چندی پیش به همراه جمعی از دوستان به باغ یکی از آشنایان رفته بودیم. خانواده سه نفرهای میهمان یکی از دوستان ما بودند. پسر آنها که ۶ ساله بود از شنا کردن میترسید به همین دلیل به حوض بزرگ، کم عمق و زیبایی که در وسط باغ قرار داشت نزدیک هم نمیشد. پدر که دلش میخواست پسرش از آب بازی و بازی با ماهیها و اردکها لذت ببرد با هر ترفندی بود او را تا لبه حوض همراه خود برد.
او به پسر گفته بود که فقط لحظهای آنجا خواهند ایستاد و بعد برمیگردند. پسرک به بهانههای مختلف آهنگ برگشت میکرد، اما پدر مدام او را تشویق میکرد که کمی بیشتر بماند.
لحظهای بعد در شرایطی که پسر به اطراف نگاه میکرد پدر او را به داخل حوض هل داد. پسرک بیچاره که خیلی ترسیده بود با تمام توان جیغ میکشید و با تصور اینکه در حال غرق شدن است از مادرش کمک می خواست. پدر که کنار حوض ایستاده بود مدام او را تشویق می کرد که روی پاهایش بایستد (اگر می ایستاد آب تا شانه پسر هم نمی رسید) و به مادر هم اجازه نمی داد داخل حوض شود. اما پسر که گویی اصلاً توصیههای پدر را نمیشنید همچنان دست و پا میزد تا اینکه بالاخره مادر به داد او رسید. طفلک آنقدر ترسیده بود که بیرون از حوض هم توان ایستادن روی پاهایش را نداشت. آن چنان به مادرش چسبیده بود که گویی سالهاست او را ندیده است، تا ساعتی بعد هم که از آنجا رفتند از او جدا نشد که نشد.
آن روز به هیچیک از اعضای این خانواده خوش نگذشت حتی پدر که فکر میکرد با این کار ترس را برای همیشه از فرزندش خواهد راند وقتی حال و روز او را دید با قیافهای عبوس آن جا را ترک کرد. اگر شما هم کودکی در خانواده دارید که از چیزی میترسد و میخواهید به هر نحوی شده به او کمک کنید تا بر آن غلبه کند شاید اتفاقی مشابه را تجربه کرده باشید. در این مقاله میخواهیم راههایی را بررسی کنیم که به ما نشان میدهد چطور با کودک رابطه برقرار کنیم تا او بتواند به ایمنترین شکل ممکن با ترس خود روبرو شود.
۱٫کودک ر ا به تدریج به عامل ترسآور نزدیک کنید
اگر کودک شما از شخصیتی خیالی مثل لولوخورخوره میترسد مقدار فاصلهای که بین خود و لولو احساس میکند بر میزان ترس او تأثیر خواهد داشت. برای مثال اگر او فاصله خود تا لولو را ۱۰ متر بداند نسبت به زمانی که آن را درست مقابل خود ببیند ترس کمتری را تجربه خواهد کرد. به عبارت دیگر به عنوان یک قاعده باید این نکته را در نظر داشته باشید که میزان ترسی که تجربه میشود با موقعیت تناسب دارد. در نتیجه بهتر است وقتی میخواهیم کودک را با عامل ترسآور مواجه کنیم از موقعیتهایی شروع کنیم که ترس کمتری را در او برمیانگیزند. با این راهبرد میتوان کودک را برای مدت زمان بیشتری در آن موقعیت نگه داشت و شرایطی را برای او فراهم آورد که کاهش ترس و افزایش احساس تسلط بر موقعیت را در درون خود احساس کند.
۲٫با کودک همراه باشید
مجبور کردن کودک به روبرو شدن با عامل ترس آور به نتیجه خوبی نمیانجامد. مطمئناً شما هم نمیخواهید او را مجبور به این کار کنید بلکه میخواهید شرایطی فراهم کنید که کودک احساس کند که میتواند بر موقعیت ترسناک تسلط داشته باشد. بهترین راه برای رسیدن به این هدف این است که با کودک همراه شوید. همراه شدن یعنی: ۱٫ از کودک سۆال کنید که آیا میخواهد چیزی را امتحان کند که کمی او را میترساند و ۲٫ به او اطمینان دهید که در تمام مدتِ مواجهه با عامل ترس آور در کنار او خواهید ماند.
پدرِ مثالیِ بالا بدون در نظر گرفتن خواست کودک بالاجبار او را با ترس از شنا مواجه کرد و به همین دلیل نه تنها به نتیجه مثبتی نرسید بلکه اعتماد فرزند را هم نسبت به خود مخدوش ساخت (چسبیدن کودک به مادر، بیاعتمادی او را نسبت به پدر نشان میداد).
۳٫کودک را تشویق کنید شجاع باشد
از تشویق غفلت نکنید. به کودک بگویید که میتواند شجاع باشد چرا که او چیزی از شخصیتهای شجاعی که میشناسد کم ندارد. برای او از شخصیتهای شجاع مورد علاقهاش مانند شخصیتهای کتابها، کارتونها و فیلم ها به عنوان نمونههای شجاعت مثال بزنید (البته شخصیتهایی که با فرهنگ و سبک زندگی ما همخوان باشند)، این به معنای مقایسه کردن نیست. شما فقط به کودک میگویید که قهرمانها شجاعند چون با ترسهایشان روبرو میشوند و او هم میتواند یک قهرمان باشد. البته نباید طوری رفتار کنید که کودک احساس کند میخواهید او را تحت فشار بگذارید. اگر این کار با ظرافت انجام شود کودک از آن استقبال میکند. همچنین در طی مدتی که کودک با ترس خود روبرو میشود عباراتی مانند “همینه”، “تو خیلی شجاعی”، “میدونستم که از پَسِش برمیآی”، “من به این همه شجاعت تو افتخار میکنم” را نثار او کنید. میتوانید از سایر پاداشها نیز استفاده کنید.
۴٫اگر کودک از مواجهه با ترس عقب کشید او را تنبیه نکنید
وقتی کودک با عامل ترسآور مواجه میشود غرق در اضطراب میشود و برای این که بتواند از اضطراب خود کم کند به حمایت شما نیاز دارد. حال اگر شما به دلیل اینکه کودک نیمههای راه پا پس میکشد او را تنبیه کنید از دو ناحیه به او آسیب میزنید: ۱٫ احساس اجبار به روبروشدن با ترس را در او بر میانگیزید. ۲٫ حمایت خود را از او میگیرید. اگر کودک از روبرو شدن با ترس پشیمان بشود واکنش عجیب و غریبی نشان نداده است. او فقط میخواهد یک پیام را به گوش شما برساند: «من هنوز آماده نیستم آنطور که شما انتظار دارید با ترسم روبرو شوم».
پس بهتر است به جای تنبیه کردن، ترسی را بیابید که کودک میتواند در آن موقع با آن روبرو شود، برای مثال اگر کودک از شنا کردن در قسمتهای عمیق استخر میترسد او را تشویق کنید در قسمتهای کمعمق شنا کند. وارد شدن به استخرهای عمیق بماند برای وقتی که کودک آمادگی کافی پیدا کرد.